دروغ واقعا یه ریسک بزرگ هست.

میخواستم برم یه جایی خرید. نمیخواستم لو بدم. به کسی که باهام بود گفتم میخوام برم فلان جا (یه جایی غیر از مرکز خرید.)

به حساب خودم مثلا پیچونده بودم. اقا رفتم خرید . خرید رو کردم. اسنپ گرفتم برگردم. همین سوار اسنپ میخواستم بشم دیدم داره از اونور خیابون دست ت میده و صدام میکنه :|

اونم دقیقا همون روز همون ساعت اونجا نزدیک مرکز خرید کار داشته و اومده بود کاراش رو اکی کنه :|

راست و ریستش که کردم. ولی خوب واقعا دروغ ریسک هست. 

 

نتیجه ی اخلاقی:

دروغ نگید. فقط سعی کنید توی پیچوندن حرفه ای تر باشید. 

این داستان: دروغ !

دروغ ,  ,یه ,رو ,جایی ,| ,یه جایی ,مرکز خرید ,بود کاراش ,کاراش رو ,اومده بود

مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

این اقلیت یک نفره پايگاه خبري تحليلي فرزانگان اميدوار از هر دری سخنی آموزش کامپیوتر و نرم افزار های آفیس. انجمن داستان سیمرغ نیشابور سالم زیبا پرنیان طراحی و ییمانکاری ساختمان بشنو ضربان قلبم را raheomid